انگیزه طیف وسیعی از جنبههای زیستی، هیجانی، اجتماعی و شناختی را شامل میشود که رفتار ما را شکل میدهد. واژهی انگیزه معمولا به همان توضیحی گفته میشود که در بیان چرایی اعمال دیگران به کار میرود. بهعنوان مثال، هنگامی که میبینید یک دانشجو هر شب وقت زیادی را صرف درس خواندن میکند، یعنی انگیزهی زیادی برای تحصیل در رشتهی تحصیلی مورد علاقهاش دارد.
واژهی انگیزه به عواملی برمیگردد که رفتارهای هدفمند فرد را تعیین و آنها را آغاز و در طول مسیر هدایت میکند و به آنها تداوم میبخشد. انگیزه در واقع چرایی رفتار است؛ یعنی همان نیازها یا خواستههایی است که رفتار ما را هدایت میکنند و آنچه را انجام میدهیم توضیح میدهند. در حقیقت انگیزه دیده نمیشود، اما میتوانیم بر اساس رفتارهای قابل مشاهده برای آن موجودیتی قائل شویم.
هر کسی که تا کنون در زندگی خود هدفی داشته است (مثلا کاهش پنج کیلوگرم وزن یا شرکت در مسابقات دو ماراتن) احتمالا میداند که فقط تمایل داشتن برای کاری واقعا کافی نیست. برای دستیابی به هر هدفی باید توانایی پافشاری و استقامت در برابر موانع را داشته باشیم و با وجود مشکلات به کارمان ادامه دهیم.
انگیزه سه جزء اصلی دارد: اقدام (Activation)، پشتکار (persistence) و توان (intensity).
اقدام کردن: برای شروع یک هدف تصمیم بگیرید. بهعنوان مثال برای ثبتنام در کلاسهای روانشناسی اقدام کنید.
پشتکار: با وجود موانع سر راه، برای رسیدن به هدف به تلاش خود ادامه دهید. مثلا با تلاش و پشتکار میتوانید دورههای روانشناسی بیشتری را برای اخذ رتبههای بالاتر بگذرانید با اینکه میدانید این کار به صرف وقت، انرژی و منابع قابل توجهی نیاز دارد.
توان: میزان انرژی و تمرکزی است که فرد برای رسیدن به هدف خود اختصاص میدهد. بهعنوان مثال دو دانشجو را در نظر بگیرید که یکی بدون هیچ تلاشی به تحصیل خود ادامه میدهد، در حالی که دانشجوی دوم بهطور منظم مطالعه میکند، در جلسات بحث و گفتوگو شرکت و از فرصتهای پژوهشی خارج از کلاس استفاده میکند. در این حالت، دانشجوی اول توان چندانی را به درس خواندن اختصاص نمیدهد، اما دومی با انرژی بیشتری اهداف آموزش خود را دنبال میکند.
روانشناسان برای تبیین آنچه پشت انگیزه نهفته است، نظریههای مختلفی پیشنهاد کردهاند. سه نمونه از این نظریهها، نظریهی رانه (drive theory)، نظریهی غریزه (instinct theory) و نظریهی انسانی (humanistic theory) هستند. این موضوع نشاندهندهی نقش عوامل مختلف در هدایت و جهتدهی به انگیزههای ماست.
نظریهی غریزه: نظریهی غریزه نشان میدهد، رفتارهای ما توسط غرایزمان تحریک میشوند. غریزه الگوی ثابت و ذاتی رفتار است. روانشناسانی مانند ویلیام جیمز، زیگموند فروید و ویلیام مکدوگال برخی از محرکهای اساسی انسان را مطرح کردهاند که سبب انگیزه دادن به رفتار او میشوند. این محرکها شامل غرایز زیستی (مانند ترس، پاکیزگی و عشق) هستند که برای بقای موجودات زنده اهمیت زیادی دارند.
نظریهی رانه (محرکها و نیازها): رانه یا سائق (drive) در روانشناسی به شرایطی داخلی اطلاق میشود که سبب فعال شدن رفتارهای ما و جهتدهی به آنها میشود. نظریهی رانه نشان میدهد نیاز ما به خوردن، نوشیدن، خوابیدن و نظایر آن از نیازهای زیستی ما ناشی میشوند و به ما انگیزهی لازم را میدهند تا برای رفع آنها اقدام کنیم.
نظریهی برانگیختگی: نظریهی برانگیختگی نشان میدهد، افراد معمولا به کارهایی میپردازند که سطح مطلوب برانگیختگی آنها را حفظ کند. افرادی که سطح برانگیختگی آنها پایین است، ممکن است بیشتر به دنبال فعالیتهای آرامشبخش باشند، در حالی که افراد با سطح برانگیختگی بالا ممکن است از فعالیتهای انگیزشی پرهیجان و پویا لذت ببرند.
میخواین از امروز، همیشه روزتون رو با جملات انگیزشی پرانرژی و زیبا شروع کنید؟
همین حالا عضو کانال تلگرام یا صفحه اینستاگرام ما بشین.
کانال تلگرام: @amininst
صفحه اینستاگرام: amin.inst
۵ نکتهی موثر برای مدیریت زمان...
ما را در سایت ۵ نکتهی موثر برای مدیریت زمان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : amin-inst بازدید : 59 تاريخ : پنجشنبه 25 آبان 1396 ساعت: 0:15